5-1) بحث ………………………………………………………………………………………….. 50

5-1-1) تغییر در ویژگی‌های پتانسیل عمل در حضورکامفر ……………………………………………….. 51

عنوان                                                                                           صفحه

5-2) نتیجه­گیری …………………………………………………………………………… 59

 فهرست منابع و ماخذ ……………………………………………….. 60

مقدمه

1-1) صرع

صرع[1] یک اختلال پیچیده سیستم عصبی مرکزی و دومین اختلال نورولوژیک بعد از سکته مغزی است (Hopkins, et al., 1995). در این بیماری یک ناحیه محدود از مغز و یا نواحی گسترده­ای از آن فعالیت­های کنترل نشده خود­بخودی نشان می­دهندکه به شکل تشنج[2] نمایان می­شود ((Cavalheiro, et al., 1991. تشنج به تغییر زودگذر رفتار در نتیجه تخلیه نورونی مکرر، همزمان وغیر نرمال جمعیت‌های نورونی در سیستم عصبی مرکزی اشاره دارد. صرع معمولا در نتیجه کاهش عوامل مهاری یا افزایش شدید تحریک­پذیری در بخشی از شبکه نورونی مغز رخ می­دهد (Stafstrom, 2003).

از عوامل مختلف ایجاد­کننده این بیماری می­توان به آسیب­ها و ضربات مغزی، استعمال بی­رویه دارو­ها یا برخی ترکیبات محرک، عفونت­های سیستم عصبی مرکزی، شوک عاطفی، اختلالات متابولیک، الکل، تومورهای مغزی و مشکلات عروقی مغز اشاره کرد (Vadlamudi and Scheffer et al., 2003). صرع معمولا قابل کنترل اما غیر قابل درمان است (Cascino, 1994) و در بسیاری مواقع علت ایجاد صرع در بیماران ناشناخته باقی می­ماند (Rall and Sheifer, 1991).

تغییر در الگوی فعالیت سیناپس­ها و اختلال در عملکرد کانال­های یونی بعنوان دو مکانیسم اساسی زمینه ساز صرع شناخته شده‌اند(Noebels, 2003) . شواهد متعددی تغییر در سیستم­های نوروترنسمیتری مختلف بویژه گلوتامات، آسپارتات و GABA را در ایجاد زمینه صرع تائید کرده­اند (Pinto, et al., 2005). بعلاوه گزارشات زیادی اهمیت و نقش

 ویژگی­های ذاتی غشاء بویژه عملکرد کانال­های یونی را در بروز الگوی صرع نشان داده­اند. در بین کانال­های یونی وابسته به ولتاژ کانال­های سدیمی، پتاسیمی و کلسیمی نقش تعیین­کننده­ای در تنظیم تحریک پذیری نورونی دارند (Faingold, 1992). بسیاری از اختلالات ژنتیکی در ژن­های کد­کننده کانال­های یونی در مغز منجر به عدم­تعادل بین تحریک و مهار و نهایتا منجر به صرع می­شوند. جهش در ژن­های کد­کننده کانال­های سدیمی، کلسیمی، پتاسیمی و کلری وابسته به ولتاژ و نیز کانال کلری GABAA و کانال­های حساس به گلوتامات در ایجاد صرع نقش دارند (Shine and Namara, 1994). علاوه بر جهش­های ژنتیکی، تنوعی از عوامل موثر بر رسپتورها و کانال­های غشایی می­تواند با تاثیر بر ویژگی­های ذاتی غشاء میزان تحریک­پذیری را تغییر داده و حتی بعنوان عوامل ضد صرع یا صرع­زا عمل نمایند. فراورده­های طبیعی گیاهی موثر در درمان صرع همواره مورد توجه محققین بوده و برخی از این ترکیبات با منشاء گیاهی برای قرن­ها در درمان صرع مورد استفاده بوده و کارایی خود را در تحقیقات تجربی به اثبات رسانده­اند (Sayyah, et al., 2002, de Almeida, 2009). از طرفی گزارش­هایی وجود دارد که نشان می­دهد عصاره و اسانس روغنی برخی گیاهان دارای اثرات صرع­زای بارزی هستند که نشان­دهنده خطرات بالقوه در گیاه درمانی است و مؤید این نکته است که منشاء طبیعی این ترکیبات لزوماً به معنی بی خطر بودن آن­ها نیست. متاسفانه تصور عمومی مبنی بر بی­ضرر بودن فراورده­های گیاهی باعث شده که در بسیاری موارد بیماران به خود درمانی با چنین محصولاتی روی آورند و حتی پزشک معالج خود را از مصرف چنین ترکیباتی آگاه نکنند که می­تواند برهم­کنش نامطلوب با داروهای تجویز شده توسط پزشک را به دنبال داشته باشد (Burkhard, et al., 1999).

از آنجایی که برهمکنش ترکیبات گیاهی با اجزاء سلولی دخیل در تحریک­پذیری در مواردی افزایش تحریک­پذیری و زمینه­سازی فعالیت تشنجی را باعث می­شوند، از این رو شناسایی این دسته از ترکیبات و مکانیسم­های دخیل در صرع­زایی آن­ها نیز همانند شناسایی ترکیبات ضد­صرع دارای اهمیت است.

1-2) اسانس­های گیاهی

 اسانس‌های گیاهی ترکیبات طبیعی، فرار و پیچیده­ای هستند که به وسیله بوی قوی خود مشخص شده و به وسیله گیاهان معطر به عنوان متابولیت­های ثانویه تولید می­شوند. این ترکیبات در ساختار­های ترشحی ویژه گیاهان از جمله غدد، مجاری و حفره­های ترشحی و مجاری صمغی ذخیره می­شوند (Ahmadi, et al., 2002; .Bezic, et al., 2009) این ترکیبات محلول در چربی، الکل و ترکیبات با قطبیت ضعیف هستند همچنین به مقدار خیلی کم قابل حل در آب اند. اکثر آن­ها بی­رنگ یا به رنگ زرد کم­رنگ هستند و در برخی موارد از جمله

این مطلب را هم بخوانید :

منابع و ماخذ مقاله سازمان بهداشت جهانی

 اسانس­های مربوط به گیاه بابونه[3] به رنگ آبی اند. به علت وجود باند­های دوگانه و گروه­های عاملی از جمله گروه­های آلدهیدی، استری و هیدروکسیلی در ساختار مولکولی خود به راحتی قابل اکسیداسیون توسط نور، گرما و هوا هستند .(Skold, et al., 2008)

این ترکیبات از زمان­های قدیم به عنوان مواد ضد باکتری، ضد ویروس، ضد قارچ، حشره­کش و بعنوان دارو در پزشکی مورد استفاده قرار می­گرفته­اند. امروزه نیز این ترکیبات در داروسازی، بهداشت، کشاورزی، صنایع­غذایی و ساخت محصولات آرایشی کاربرد دارد .(Bakkali, et al., 2008)

اسانس­های گیاهی متشکل از 20 الی 60 جزء با غلظت­های متفاوت می­باشند که 2 یا 3 جزء عمده­ی هر اسانس ویژگی­ها و اثرات بیولوژیکی آن را تعیین می­کند (Bakkali, et al., 2008).

Faleiro و همکاران در سال 2003 گزارش کردند که فعالیت ضد­میکروبی اسانس­های گیاهی توسط بیش از یک جزء صورت می­گیرد.

Ipek و همکاران نیز در سال 2005 نشان دادند که اجزای عمده­ی اسانس­های گیاهی مثل تیمول، اوجنول، سافرول، کاروون، لینالول و سیترونلول ویژگی­های بیولوژیک و بیوفیزیولوژیک اسانسی که از آن جدا شدند را نشان می­دهند.

از طرفی Cal در سال 2006 مطرح می­کند که ترکیبات متعدد اسانس­های گیاهی، در تعیین بوی خوش، چگالی، رنگ، آبدوست[4]یا چربی دوست[5]بودن اسانس، میزان نفوذ­پذیری غشاء به اسانس و در نهایت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...