فهرست مطالب

 

 

1-1- مقدمه

جنسیت [1]به جنس زیست شناختی فرد، خواه مرد یا زن اطلاق می شود.

نقش جنسیتی بیان بیرونی مردانگی یا زنانگی در موقعیت های اجتماعی است به عبارت دیگر نحوه فکر و عمل ما در مقابل یک مرد یا زن، یا همان نقشی که بر مبنای جنس خود ایفا می کنیم (فروغان،1388). نقش جنسی[2] اصلی ترین و تعیین کننده ترین عنصر هویت می باشد ( وودهیل و ساموئلز[3]،2003). بر اساس نظریه رشد اریکسون (1950، به نقل از وودهیل و ساموئلز،2003)یکی از تکالیف اصلی و مهم رشد، شکل گیری و تحویل نقش جنسی در فرد است از نظر لغت شناسی و دیدگاه حرفه ای “جنس” به جنبه های زیستی زن و مرد بودن و جنسیت به خصوصیات رفتاری، اجتماعی و روانی مردان و زنان تحت عنوان زنانه بودن یا مردانه بودن اشاره می کند. همین معنا و برداشت در مورد این دو لغت در عرف و دیدگاه غیر حرفه ای نیزو وجود دارد. مطالعه مردم عادی (غیر حرفه ای) نشان داد که اکثریت آزمودنی ها نیز “جنس” را جهت توصیف خصایص زیستی و “جنسیت” را جهت توصیف خصایص روانی و اجتماعی استفاده می کنند ( پرایز کودا و کریسلر 2000)[4]. عوامل متعددی در رشد و تحول نقش جنسیتی تاثیر گذارند که عبارتند از هورمون های جنسی و مغز و تحول نظریه های طرحواره نقش جنسیتی، تکامل ، شناختی-اجتماعی و اجتماعی- ساختاری (پریس،هاید،2011)[5]. هورمون های جنسی پیش از تولد، بنیادی برای بعضی از جنبه های نقش جنسیتی بعدی بوجود آورده، هنگامی که با تجربه های پیش از تولد هماهنگ شود، باعث تحصیل رشد رفتاری نقش جنسیت در جهت مردانه و زنانه می شود (گولومبوک و فی وش، 1384). نقش جنسی را الگو های رفتاری تایید شده در مورد پذیرش اجتماع برای هر یک از دو جنس تعریف شده است که فرد سعی می کند خود را با آن هماهنگ سازد (زیبایی نژاد،1388). پذیرش اجتماعی[6]در واقع برآیند چندین پدیده اجتماعی همچون نفوذ اجتماعی، همنوایی، قضاوت اجتماعی و نگرش های افراد می باشد لذا با توجه به زمینه های ارائه شده می توان گفت پذیرش اجتماعی یعنی اینکه بیشتر مردم به منظور سازگار شدن با دیگران از زاویه دید آنها بنگرند و مانند آنها عمل کنند این امر اغلب دیگران را از اینکه صادقانه خود واقعی شان را بروز دهند باز می دارد (کیل،2006). هنر دارای ارزش تشخیص و شفا بخش چند جانبه است که بسیار جالب توجه است اگر هنر در این قالب به کار رود هنر درمانی خوانده می شود و ابزاری می گردد که با استفاده از آن انسان ها را از مشکلاتشان نجات داد (زاده محمدی، 1388).

هنر درمانی[7] ترکیبی از دو رشته است هنر و درمان می باشد در جلسات هنر درمانی کودکان در ساختن (نقاشی، مجسمه سازی، نوشتن شعر، داستان سازی، رقص، نمایشگری) شرکت می جویند در جریان این فرایند ها کودک   می تواند شروع به ساختن و معنا دادن رویداد ها، هیجان ها یا تجربه کردن در زندگیاش در حضور درمانگرشود     ( کالمونچ[8]،2004 ). کرامر[9](1958) هنرمند و آموزگاری است که نخستین بار با کودکان با اختلال های هیجانی به کار نقاشی درمانی[10] پرداخت (غلامزاده خادر، 1390). بنابراین از طریق نقاشی های کودکانه می توان اطلاعات مناسبی از ویژگی های شخصیت، توانایی های ذهنی، ویژگی عاطفی، ناکامی ها، فشارها  تمایلات درونی آن ها کسب نمود ( اتکینسون[11] ، 2001).در نقاشی درمانی بیان خود به خودی غیر قضاوتگرانه به فرد اجازه می دهد که آزادانه درباره افکار احساسات سرکوب شده بدون تهدید و واکنش دیگران صحبت کند پایه و اساس نقاشی درمانی، وارد کردن شرکت کننده ها در فرایند ساختاری هنر برای بیان غیر مستقیم افکار و احساسات فرد است افراد با فرافکنی زندگی درونی شان با نقاشی می توانند بر هیجانات خود غلبه کنند و سبب پویایی شخصیت خود شوند     ( روبین[12]، 2010).

1-2- بیان مسئله

 

جنسیت یکی از برجسته ترین طبقه های اجتماعی به شمار می رود که علاوه بر این که می توان افراد را بر اساس صفات فیزیکی به عنوان مرد یا زن طبقه بندی کند، در کلیه فرهنگ های شناخته شده نیز تقسیم نقش ها و وظایف بر اساس جنس مشخص است (اشتد[13] و همکاران،2002). همچنین، جنسیت برچسبی اجتماعی است که با انتظارات اجتماعی و فرهنگی در ارتباط است، در حالی که جنس با تکیه بر توصیف زیست شناختی بیشتر بر تفاوت های زیست شناختی تاکید دارد.

بنابر این، مفهوم نقش جنسی تعریف زنانگی و مردانگی در یک جامعه است. نقش جنسیتی ویژگی ها و وظایفی است که فرهنگ، جامعه، بزرگسالان و طبیعت زیستی از هر یک از دو جنس مرد یا زن انتظار دارند(کیانی وهمکاران ، 1390).

مفهوم نقش در جامعه شناسی به وظایف و انتظاراتی اشاره دارد که برای هر فرد بر حسب پایگاهی که در جامعه احراز نموده تعیین شده است. بنابر این، نقش جنسیتی عبارت است از: « انتظارات غالب در یک جامعه در مورد فعالیت ها و رفتار هایی که مردان و زنان می توانند یا نمی توانند در آنها درگیر شوند» .(کامی یرد[14] و همکاران، 1989). این مفهوم با مفهوم تقسیم کارجنسیتی[15] یکسان نیست. زیرا مفهوم نقش، ناظر به انتظارات جامعه است که اساسا جنبه ذهنی دارند، در حالیکه مفهوم تقسیم کار به تقسیم و توزیع واقعی کار ها و  فعالیت ها اشاره دارد. به علاوه مفهوم نقش، رفتارها [16]و طبق برخی تعاریف ، نگرش ها[17] را نیز شامل می شود ( ساروخانی، 1370).

از این رو مفهوم نقش جنسیتی را می توان با شاخص هایی همچون اختصاص پاره ای از وظایف و کارهای خانگی یا اجتماعی به یکی از دو جنس ( برای نمونه، اختصاص خانه داری و تربیت فرزندان به زنان و اختصاص نان آوری و رهبری سیاسی به مردان) و نیز انتظار ویژگی های شخصیتی و رفتاری متفاوت از هر یک از دو جنس ( مانند انتظار روحیه رفتار عاطفی از زنان و انتظار سلطه جویی و حسابگری از مردان) تعریف کرد.

این مطلب را هم بخوانید :

 

شکل گیری نقش جنسیتی با ترجیحات و رفتار های مربوط به جنسیت از همان سال های اولیه پیش دبستانی شروع می شود و عوامل زیستی، اجتماعی، والدین، رسانه های گروهی و بویژه عوامل فرهنگی در آن دخیل هستند.

دیدگاه های متعدد، نقش یابی جنسیتی را به شیوه های مختلف تعیین کرده اند. روان تحلیل گری با مطرح کردن عقده ادیپ و همانند سازی با جنس موافق ، نظریه یادگیری با الگوی کسب رفتار از طریق تقویت و الگو برداری، نظریه شناختی رشدی با هویت جنسی و سهم آن در نقش آموزی جنسیتی، نظریه طرحواره جنسیتی با رویکرد پردازش اطلاعات و تاکید بر فشارهای محیطی و شناخت های کودکان از آن جمله اند( کیانی و همکاران، 1387 ). بنابر موارد مورد بحث نقش های جنسی با پذیرش اجتماعی کودکان مرتبط است. منظور از پذیرش اجتماعی حرف زدن و رفتار کردن مطابق انتظارات دیگران است. گروهی از انسان ها همیشه مطابق با نظرات و اعتقادات خود صحبت می کنند. اگر از آنها در مورد موضوعی سوال شود با صداقت به سوالات پاسخ می دهند، در عقاید خود ثابت قدم هستند و تحت هر شرایطی پاسخ یکسان به سوالات می دهند. حتی اگر پاسخ های آن هاطرداجتماعی به دنبال داشته باشد. گروهی دیگر طوری حرف می زنند که مورد تایید دیگران قرار بگیرند. اگر از آنها در مورد موضوعی سوالی شود به

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...