فصل اول.. 1

کلیات پژوهش

1ـ1ـ مقدمه.. 2

1ـ2ـ بیان مسئله.. 2

1ـ3ـ اهمیت و ضرورت انجام پژوهش.. 5

1ـ4ـ اهداف پژوهش.. 7

1ـ5 ـ سوال های اصلی پژوهش.. 7

1ـ6ـتعریف مفهومی و عملیاتی بازاریابی آموزش عالی.. 8

1ـ6ـ قلمرو پژوهش.. 10

1ـ6ـ1ـ قلمرو موضوعی.. 10

1ـ6ـ2ـ قلمرو مکانی.. 10

1ـ6ـ3ـ قلمرو زمانی.. 10

فصل دوم.. 11

مباتی نظری و پیشینه­ی پژوهش

2ـ1ـمقدمه.. 12

2ـ2ـ مفهوم بازاریابی و انواع رویکردهای آن.. 13

2ـ2ـ1ـ رویكرد تولید.. 13

2ـ2ـ2ـ رویكرد محصول.. 13

2ـ2ـ3ـ رویكرد فروش.. 14

2ـ2ـ4ـ رویكرد بازاریابی.. 14

2ـ2ـ5ـ رویکرد بازاریابی اجتماعی.. 14

2ـ3ـ فرآیند بازاریابی.. 15

2ـ4ـ برخی از استراتژی های بازاریابی.. 15

2ـ4ـ2ـ استراتژی قیمت.. 16

2ـ4ـ3ـ استراتژی توزیع.. 17

2ـ4ـ4ـ استراتژی ترویج.. 17

2ـ4ـ5ـ استراتژی های تعیین موقعیت.. 19

2ـ4ـ6ـ بازاریابی ترکیبی.. 20

 

2ـ4ـ7ـ توصیه های هنجاری برای بازاریابان آموزشی.. 20

2ـ5ـ پیدایش بازاریابی در مؤسسات آموزش عالی.. 22

2ـ5ـ1ـ اقتصاد دانش بنیان.. 22

2ـ6ـ نگاهی به اهداف بازاریابی و اهداف آموزش.. 23

2ـ7ـ بازاریابی آموزش عالی.. 25

2ـ7ـ1ـ بازار هدف در بازار آموزشی.. 32

2ـ7ـ2ـ آموزش به عنوان خدمات.. 34

2ـ7ـ3ـ آموزش بعنوان کالا.. 36

2ـ7ـ4ـ دانشجویان بعنوان مشتری.. 39

2ـ7ـ5ـ رفتار مصرف کننده در بازار آموزشی.. 42

2ـ8ـ ضرورت بازاریابی استراتژیک در بخش دانشگاهی.. 43

2ـ9ـ بازاریابی استراتژیک در مؤسسات آموزشی.. 45

2ـ9ـ1ـ تعیین موقعیت مؤسسه در بازار.. 47

2ـ9ـ2ـ هدف و ارزش بخش‌بندی بازار.. 47

2ـ9ـ3ـ تعیین موقعیت دانشگاه.. 50

2ـ10ـ رویکرد 7پی در بازاریابی آموزشی.. 51

2ـ10ـ1ـ محصول.. 52

2ـ10ـ2ـ قیمت.. 53

2ـ10ـ3ـ مکان یابی.. 53

2ـ10ـ4ـ ترویج.. 54

2ـ10ـ5ـ افراد.. 55

2ـ10ـ6ـ فرآیند.. 56

2ـ10ـ7ـ منابع فیزیکی.. 56

2ـ11ـ مشتریان مؤسسات آموزش عالی و بازاریابی رابطه ای.. 57

2ـ12ـ تصویر نام تجاری.. 61

2ـ12ـ1ـ برندسازی.. 61

2ـ12ـ2ـ نقش برند در پیشبرد اهداف مؤسسات آموزش­عالی.. 62

2ـ13ـ فرآیند انتخاب کالج و دانشگاه.. 66

این مطلب را هم بخوانید :

2ـ13ـ1ـ بررسی مشخصه های مهم و تأثیرگذار روی انتخاب دانشجویان.. 67

2ـ14ـ ماهیت آموزش در بازار جهانی.. 75

2ـ15ـ تجارب بازاریابی آموزش عالی در سایر کشورها.. 77

2ـ15ـ1ـ نیوزلند.. 78

2ـ15ـ2ـ ترکیه.. 79

2ـ15ـ3ـ تجربه استرالیا.. 80

2ـ15ـ4ـ  انگلیس.. 81

2ـ16ـ وضعیت دانشگاه ها و مؤسسات آموزشعالی غیرانتفاعی در ایران.. 82

2ـ16ـ1ـ وزارت علوم، تحقیقات و فناوری  ایران.. 83

2ـ17ـ کاربرد مفاهیم بازاریابی در آموزشعالی: فرصت ها و تهدیدها.. 90

2ـ18ـ پیشینه ی تحقیق.. 95

فصل سوم.. 100

روش شناسی پژوهش.. 100

3ـ1ـ مقدمه.. 101

3ـ2ـ طرح پژوهش.. 101

3ـ3ـ روش پژوهش.. 104

3ـ3ـ1ـ نظریه داده بنیاد.. 104

3ـ4ـ گام های انجام پژوهش در مرحله کیفی.. 106

3ـ4ـ1ـ طراحی سؤالات مصاحبه.. 106

3ـ4ـ2ـ نمونه‏گیری و گزینش افراد مورد مصاحبه.. 107

3ـ4ـ3ـ تحلیل داده‌های كیفی (رویه کد گذاری).. 109

3ـ4ـ4ـ روش برازش روایی کیفی.. 112

3ـ5ـ گام های انجام پژوهش در مرحله کمّی.. 112

3ـ5ـ1ـ جامعه آماری، نمونه و روش نمونه گیری.. 112

3ـ5ـ2ـ ابزار  جمع آوری اطّلاعات کمّی.. 113

3ـ5ـ3ـ روش تحلیل داده‏های كمّی.. 116

فصل چهارم.. 117

تجزیه و تحلیل داده­ها.. 117

4ـ1ـ مقدمه.. 118

4ـ2ـ داده های کیفی.. 118

4ـ3ـ یافته‏های پارادایم کدگذاری محوری و تبیین مؤلفه‏های مدل کیفی پژوهش   123

4ـ3ـ1ـ شرایط علّی.. 123

4ـ3ـ2ـ مقوله­ی محوری.. 129

4ـ3ـ3ـ راهبردها:.. 132

4ـ3ـ4ـ عوامل زمینه­ای( بستر).. 134

4ـ3ـ5ـ شرایط مداخله گر.. 136

4ـ3ـ6ـ پیامدها.. 139

4ـ4ـ یافته‌های كدگذاری انتخابی و ارائه الگوی كیفی پژوهش.. 140

4ـ5ـ قضایای مستخرج از قسمت کیفی پژوهش.. 143

4ـ6ـ فرضیه‌های مستخرج از بخش کیفی پژوهش.. 144

4ـ2ـ تجزیه و تحلیل داده های کمّی.. 147

4ـ2ـ2ـ آزمون برازندگی:.. 152

4ـ2ـ4ـ معادلات ساختاری.. 183

4ـ2ـ5ـ خلاصه یافته ها:.. 190

4ـ2ـ6ـ نتایج فرضیات اصلی و فرعی (مفهومی) پژوهش.. 194

فصل پنجم.. 205

خلاصه، نتیجه گیری و ارائه ی پیشنهادات

5ـ1ـ مقدمه.. 206

5ـ2ـ خلاصه ای از نتایج پژوهش.. 206

5ـ2ـ1ـ  خلاصه نتایج کیفی.. 206

5ـ2ـ2ـ خلاصه نتایج کمّی.. 208

5ـ3ـ یافته های کمّی مربوط به مدل کلان پژوهش.. 208

5ـ3ـ1ـ نتایج مدل معادله ساختاری(مدل کلان پژوهش).. 208

5ـ4ـ بحث در مورد یافته‏های پژوهش.. 210

5ـ4ـ1ـ پرسش‏های پژوهش.. 210

5ـ5ـ نتیجه گیری.. 217

5ـ6ـ محدودیت‏های پژوهش.. 218

5ـ7ـ پیشنهادهایی برای پژوهش های آتی.. 219

5ـ8ـ پیشنهادهایی برای مدیران دانشگاهی  و سیاستگذاران آموزش عالی کشور در خصوص موضوع پژوهش.. 219

 

 

 

 

فهرست جداول

جدول 1. فرآیند بازاریابی. 15

جدول2.  مشخصات افراد شرکت کننده در مرحله کیفی پژوهش. 109

جدول 3. سؤالات، مؤلفه‏ها و میزان پایایی عوامل تشکیل دهنده­ی پرسشنامه. 114

جدول4. آلفای کرونباخ متغیرهای تشکیل دهنده­ی پرسشنامه. 116

جدول 5. نتایج کدگذاری باز و محوری و تناظر مقوله‏های کلی و مقوله‏های فرعی. 119

جدول 6. نتایج کدگذاری باز و محوری: مقولههای فرعی، ویژگی‏ها و ابعاد آنها. 120

جدول7. شرایط علّی در طراحی الگوی بازاریابی آموزش­عالی. 123

جدول8. مقوله ی محوری. 129

جدول9. راهبردهای سطح خرد و کلان. 132

جدول10. عوامل زمینه­ای در طراحی الگوی بازاریابی آموزش عالی. 134

جدول11. شرایطه مداخله گر عوامل محیطی. 136

جدول12. پیامدهای طراحی الگوی بازاریابی آموزش­عالی. 139

جدول13. توزیع فراوانی سن شرکت­کنندگان. 147

جدول14. توزیع فراوانی شغل شرکت­کنندگان. 148

جدول14. توزیع فراوانی تحصیلات شرکت کنندگان 149

جدول15.توزیع فراوانی سابقه کار اساتید. 150

جدول16. توزیع فراوانی جنسیت شرکت­کنندگان. 151

جدول17. شاخص برازش مطلق. 152

جدول18. شاخص برازش تطبیقی. 153

جدول19. شاخص برازش تعدیل یافته. 153

جدول20. شاخص های برازش مدل. 156

جدول21. شاخص های برازش مدل. 159

جدول22. شاخص های برازش مدل. 162

جدول23. شاخص های برازش مدل. 164

جدول24. شاخص های برازش مدل. 168

جدول25. شاخص های برازش مدل. 171

جدول26. شاخص های برازش مدل. 174

جدول27. شاخص های برازش مدل. 177

جدول28. شاخص های برازش مدل. 180

جدول29. شاخص های برازش مدل. 183

جدول30. شاخص های برازش مدل. 187

جدول31.  شاخص های برازش مدل. 190

جدول32.  نتایج فرضیات. 193

جدول33.  نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری. 194

جدول34. نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری. 195

جدول35. نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری. 196

جدول36. نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری. 196

جدول37.  نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری. 197

جدول38. نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری. 198

جدول39. نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری. 199

جدول40. نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری. 200

جدول41. نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری. 201

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فهرست اشکال

شکل 1. مراحل انجام پژوهش حاضر بر اساس رویکرد پژوهش آمیخته. 103

شکل2.مدل پارادایمی اشتراوس. 111

شکل3. الگوی مستخرج از قسمت کیفی پژوهش. 143

شکل4. مدل مفهومی کمّی روابط بین عوامل مؤثر بر بازاریابی آموزش­عالی در ایران. 146

شکل5. تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم برای متغیر علّی عوامل برون سیستمی در حالت تخمین استاندارد. 154

شکل6. تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم برای متغیر علّی عوامل برون سیستمی در حالت معناداری. 155

شکل7. تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم برای متغیر علّی عوامل سیستمی در حالت تخمین استاندارد. 157

شکل8. تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم برای متغیر علّی عوامل سیستمی در حالت معناداری. 158

شکل9. تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم برای عوامل زمینهای در حالت تخمین استاندارد. 160

شکل10. تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم برای عوامل زمینه ای در حالت معناداری. 161

شکل11. تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم متغیر زمینه­ای خصوصی سازی آموزش­عالی در حالت تخمین استاندارد.. 163

شکل12. تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم برای متغیر زمینه ای خصوصی سازی مؤسسات آموزش­عالی در حالت معناداری.. 164

شکل13. تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم برای متغیر راهبردهای سطح خرد در حالت تخمین استاندارد. 166

شکل14. تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم برای متغیر راهبردهای سطح خرد در حالت معناداری. 167

شکل15. تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم برای متغیر راهبردهای سطح کلان در حالت تخمین استاندارد. 169

شکل16. تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم برای متغیر راهبردهای سطح کلان در حالت معناداری. 170

شکل17. تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم برای متغیر پیامدهای فردی در حالت تخمین استاندارد. 172

شکل18. تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم برای متغیر پیامدهای فردی در حالت ضرایب معناداری. 173

شکل19. تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم برای متغیر پیامدهای سازمانی در حالت تخمین استاندارد. 175

شکل20.  تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم برای متغیر پیامدهای سازمانی در حالت ضرایب معناداری. 176

شکل21. تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم برای متغیر پیامدهای اجتماعی در حالت تخمین استاندارد. 178

شکل22. تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم برای متغیر پیامدهای اجتماعی در حالت ضرایب معناداری. 179

شکل23. تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم برای متغیر شرایط واسطه (مداخلات محیطی) در حالت تخمین استاندارد. 181

شکل24.  تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم برای متغیر شرایط واسطه (مداخلات محیطی)در حالت ضرایب معناداری. 182

شکل25. مدل ساختاری کل فرضیات پژوهش(نظر اساتید) در حالت تخمین استاندارد. 185

شکل26. مدل ساختاری کل فرضیات پژوهش(نظر اساتید) در حالت ضرایب معناداری. 186

شکل27. مدل ساختاری کل فرضیات پژوهش(نظر دانشجویان) در حالت تخمین استاندارد. 188

شکل28. مدل ساختاری کل فرضیات پژوهش(نظر دانشجویان) در حالت ضرایب معناداری. 189

شکل29. الگوی نهایی پس از آزمون در بخش کمّی. 216

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فهرست نمودارها

نمودار1. توزیع فراوانی سن شرکت کنندگان. 147

نمودار2. توزیع فراوانی شغل شرکت­کنندگان. 148

نمودار3. توزیع فراوانی تحصیلات شرکت­کنندگان. 149

نمودار4. توزیع فراوانی سابقه کار اساتید. 150

نمودار5. توزیع فراوانی جنسیت شرکت­کنندگان. 151

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل اول

کلیات پژوهش

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1ـ1ـ مقدمه

در طول دوره­های مدیدی، دانشگاه­ها به عنوان مؤسساتی تلقی می شدند که آموزش را تنها به افرادی که شرایط ورود به دانشگاه را داشتند، ارائه می­کردند، بدین معنی که برنامه­های بازاریابی­شان به چند اقدام محدود و تلاش­های ارتباطی آنها معمولاٌ یک سویه بود. امروزه ایجاد تغییرات متعدد در فضای جهانی، تأثیرات قابل ملاحظه­ای بر مؤسسات آموزش­عالی داشته، به نحوی که آنها را به تجدید نظر در استراتژی­های کلّی­شان سوق داده و فعالیت­های بازاریابی­شان را به سمت دانشجو محوری و توجه به نیازهای ارتباطی و اطلاعاتی دانشجویان به عنوان مشتریان اصلی دانشگاه و مؤسسات آموزش عالی، کشانده است (سیمونز و سوارز[1]، 2010).

تغییر روش و رویکرد بازاریابی و توجه دانشگاه به بازارهای جانبی، از یک سو باعث شده که دانشگاه­ها تغییرات سازمانی را متحمل شوند و از طرف دیگر، توجه دانشگاه به گروه­های هدف، برقرار ارتباطات چندجانبه و بازاگراتر شدن دانشگاه­ها را موجب شده است. این امر باعث شده است که دانشگاه­ها برای جذب دانشجو وارد عرصه رقابت شوند. با افزایش رقابت بین دانشگاه­ها برای جذب دانشجو، به كارگیری اصول بازاریابی برای كسب موفقیت و دستیابی به اهداف سازمانی ضرورت پیدا كرده است(ویس، وان هریدن، جوردن، نورث[2]، 2009). بر این اساس پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی بازاریابی آموزش­عالی انجام شده است. که جهت رسیدن به این هدف، پژوهش حاضر در پنج فصل سازماندهی شده که در فصل حاضر مواردی از قبیل بیان مسأله، اهمیت و ضرورت پژوهش، اهداف و سوالات پژوهش، تعاریف مفهومی و عملیاتی، و قلمرو پژوهش مورد مداقه قرار می­گیرند.

1ـ2ـ بیان مسئله

در چند سال گذشته، بودجه و حمایت مالی دولت در قبال دانشگاه­ها كاهش یافته دانشگاه­ها به ناچار برای تأمین قسمتی از بودجه مورد نیاز خود اقدام به افزایش ظرفیت جذب دانشجو و دریافت شهریه نمودند (میرفخرالدینی، ابراهیم زاده پزشکی، جلیلیان، 1392). با کاهش نقش د‌‌ولت د‌‌ر تأمین بود‌‌جه­ی مورد‌‌ نیاز آموزش­عالی، مؤسسات آموزش­عالی به میزان زیاد‌‌ی رقابتی و بازارمحور شده­ا‌‌ند‌‌. از طرف د‌‌یگر اصول ارائه خد‌‌مات رفاه عمومی و اجتماعی توسط د‌‌ولت مورد‌‌ ترد‌‌ید‌‌ قرار گرفته و با رواج نگرش تجاری، نقش آموزش­عالی خصوصی گسترش یافته است و تعد‌‌اد‌‌ بی‌شماری از فراهم‌کنند‌‌گان جد‌‌ید‌‌ آموزش­عالی از قبیل بخش‌های انتفاعی، مؤسسات غیرانتفاعی، مؤسسات مجازی و سایر مراکز آموزش­عالی به عرصه آمده­اند‌‌‌‌ و به سرعت با تغییرات جامعه، شرایط بازار و علایق د‌‌انشجویان سازگار شده­ و خدمات و تسهیلات نوینی را برای دانشجویان فراهم آورده اند(آراسته و اسفندیاری، 1389). علیرغم تسهیل شرایط پذیرش دانشجو در تمامی مقاطع آموزش­عالی و افزایش ظرفیت جذب دانشجو، بعضی از دانشگاه­ها در برخی رشته­های تحصیلی با عدم تكمیل ظرفیت مواجه هستند؛ در حالی كه برخی دیگر از دانشگاه­ها در همان رشته­ها متقاضی فراوان دارند (روشن، 1392).

نتایج آمارهای رسمی نشان می­دهد به علت تغییر ساختار جمعیتی كشور، كاهش نرخ باروری كه از سال­های پایانی دهه 60 شروع شده و معتاقباً كاهش جمعیت جوان كشور، تقاضا برای آموزش­عالی به طرز چشمگیری كاهش یافته است(شیری و نوراللهی، 1391). نتایج پژوهش­ها همچنین نشان می­دهد تعداد متقاضیان آموزش­عالی در مقطع كارشناسی و كارشناسی ارشد در حال كاهش است؛ به طوری كه تا سال 1404 تعداد متقاضیان مقطع كارشناسی به حدود 600 هزار نفر یعنی نصف مقدار كنونی آن خواهد رسید (قویدل، فرجادی، رزاقی، بدیعی، 1391).

از سو دیگر جمعیت 18 تا 24 سال ایران به شكل تصاعدی رو به كاهش است و این مسئله تهدیدی برای دانشگاه­ها به شمار می رود؛ به طوری كه در دانشگاه آزاد حدود 7000رشته تعطیل شده است. این ها نشانه­هایی از وجود رقابت بین دانشگاه ها می باشد كه در یكی دو سال اخیر نمایان شده است و در حال افزایش است. عدم تأمین منابع مالی مورد نیاز در نتیجه عدم تكمیل ظرفیت، برای دانشگاه­ها مشكلات جدی به وجود می­آورد زیرا غلب دانشگاه­های كشورمان برای تأمین بودجه صرفاً به كمك­های مالی دولت و شهریه­های دانشجویی تكیه می­كنند.  ضمن اینكه جذب دانشجویان مستعد و علاقمند به پژوهش جهت ارتقای رتبه علمی دانشگاه همواره مورد توجه مدیران دانشگاه­ها بوده است. در چنین شرایطی دانشگاه­ها باید از اصول و قواعد بازاریابی پیروی كنند تا بتوانند اهداف خود را محقق ساخته و به مزیت رقابتی دست یابند (آراسته و رضایی، 1392).

دانشگاه­های كشورهای غربی از چند دهه­ی قبل اقدامات جدی برای جذب دانشجو و بهبود قدرت رقابت پذیری خود انجام داده اند اما دانشگاه­های ایران به دو دلیل به این امر توجهی نداشتند. اول اینكه تقاضا برای پذیرش دانشجو در دانشگاه­ها و مؤسسات آموزش عالی در ایران بیشتر از ظرفیت موجود بود و مازاد تقاضا وجود داشت. دوم اینكه بودجه دانشگاه­های كشورمان بویژه دانشگاه­های ملّی عمدتاً توسط دولت تأمین می­شد. در نتیجه دانشگاه ها نیازی نداشتند كه برای جذب دانشجو یا تأمین بودجه­ی مورد نیازشان اقدامی به عمل آورند(عزیزی شمامی، 1394). امّا در یكی دو سال اخیر به علّت افزایش ظرفیت برخی دانشگاه­ها و كاهش تقاضا برای آموزش­عالی، بعضی از دانشگاه­ها در برخی رشته­ها برای جذب دانشجو و تكمیل ظرفیت دچار مشكل شده­اند. حتی بعضی از دانشگاه­های دولتی هم جهت تكمیل ظرفیت پردیس در برخی رشته­ها با این مشكلات مواجه هستند و با كاهش تقاضا در چند سال آینده، این مشكلات بسیار جدی خواهد شد. برای بقا در این بازار رقابتی، دانشگاه­ها و مؤسسات آموزش­عالی باید نیازها و خواسته­های مشتریان خود یعنی دانشجویان را درك كنند (حسینی، یزدان پناه، فرهادی نهاد، 1391).

دانشگاه­ها باید بدانند كه دانشجویان در فرآیند انتخاب دانشگاه چه معیارهایی را مد نظر قرار می­دهند و برای چه نوع خدمات اهمیت و ارزش بیشتری قائل می­شوند. سپس برای ارضای نیازهای دانشجویان و ایجاد ارزش برای خدماتی كه به آنها ارائه می­كنند از برنامه­ی بازاریابی مناسب استفاده كنند تا بتوانند تقاضا برای خدمات­شان را افزایش دهند (بریجز[3]، 2006).

این موضوع برای دانشگاه­هایی كه قصد جذب دانشجویان با استعداد یا نخبه را دارند اهمیت ویژه­ای دارد چون این دانشجویان از طریق فعالیت­های علمی ـ پژوهشی، اختراعات و نوآوری ها به افزایش اعتبار و شهرت علمی دانشگاه كمك قابل توجهی می­كنند. افزایش اعتبار علمی نیز خود می­تواند سبب جذب دانشجویان مستعد و نخبه شود ضمن اینكه چنین دانشگاه­هایی می­توانند شهریه بالاتری نسبت به سایر دانشگاه­ها دریافت كنند. موضوع دیگری كه در بازاریابی آموزش­عالی بسیار حائز اهمیت است منابع اطلاعاتی هستند كه دانشجویان بالقوه برای ارزیابی و انتخاب دانشگاه مورد برای اینكه دانشگاه­ها بتوانند با مشتریان، نظر خود از آن­ها استفاده می كنند(آراسته و رضایی، 1392). برای اینكه دانشگاه­ها بتوانند با مشتریان بالقوه خود ارتباط برقرار كنند و بر فرآیند تصمیم­گیری آنها اثر بگذارند باید بدانند كه آنها از چه منابع اطلاعاتی استفاده می­کنند.

گرچه پژوهش های بازاریابی در حوزه­ی آموزش عالی در كشورهای توسعه یافته چندان جدید محسوب نمی شود اما پژوهش های انجام شده در این كشورها صرفاً بر شناسایی عوامل مؤثر بر انتخاب دانشگاه اعم از عوامل فردی و محیطی متمركز شدند و به معیارهای انتخاب دانشگاه به صورت خاص توجه نكرده اند. ضمن اینكه این پژوهش­ها نتوانستند مدلی ارائه نماید كه مؤلفه­ها و معیارهای انتخاب دانشگاه را دربر داشته باشد. نتایج و یافته­های این پژوهش­ها نیز بسیار مبهم هستند به عنوان مثال شهرت دانشگاه در اكثر پژوهش ها به عنوان یكی از عوامل مهم اثرگذار شناسایی شده است كه فقط با یك سؤال سنجیده شد و مشخص نیست منظور از شهرت دانشگاه كدام نوع شهرت است. نهایتاً اینكه به دلیل تفاوت­های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و غیره نمی توان نتایج آن­ها را به جامعه ایران تعمیم داد. این پژوهش در ایران به دلایلی كه قبلاً گفته شد موضوعی كاملاً جدید است و جزء اولین پژوهش­ها در این حوزه محسوب می شود. لذا با توجه به اهمیت این موضوع، این پژوهش برآن است الگویی برای بازاریابی آموزش­عالی ایران ارائه نماید. همچنین پژوهش حاضر قصد دارد معیارهای انتخاب دانشگاه از سوی دانشجویان و عوامل تأثیرگذار بر بازاریابی آموزش عالی (شرایط علّی، عوامل زمینه­ای، عوامل مداخله­گر) را در قالب یك الگو ارائه نماید و منابع اطلاعاتی مورد­ استفاده دانشجویان­جهت انتخاب دانشگاه را شناسایی نماید و راهكارهایی را برای رقابت بهتر در حوزه ی آموزش عالی ارائه دهد.

1ـ3ـ اهمیت و ضرورت انجام پژوهش

امروزه، مؤسسات آموزشی به سرعت خودشان را هم از جهت شناختی و هم از نظر زمانی به عنوان عوامل موثر در بازارهای ملی و بین‌المللی نشان داده اند (ویلیامز[4]، 1997). این امر نشان‌دهنده‌ی تغییر كلّی در سیاست های اجتماعی جوامع بوده که آموزش­عالی را به عنوان یك كالای عمومی و نیز به عنوان سیاستی همراستا با سیاست اقتصادی در نظر گرفته که معمولاً تمرکز اصلی آن بر منفعت شخصی افراد است. با وجود این، نگرانی عمده اغلب سیاست گذاران و دست اندرکاران حوزه آموزش عالی، نحوه آگاهی از نیروهای بازار، شناسایی ساختار  شبه بازاری آموزش عالی، شیوه کنترل دوقطبی آموزش عالی (دولتی ـ خصوصی)، و پاسخ به نیروهای رقابتی است (مرینج و گیبس، 2009).

آموزش­عالی به منظور حفظ بقاء خود باید استراتژی­های بازاریابی موفقی را توسعه دهد و یاد بگیرد چگونه حرفه­ای عمل کند. همچنین باید استراتژی­های رقابتی مناسبی را به کار گیرند تا بتواند نیازهای بالقوه مشتریان را برآورده کند (نادیری[5]، 2006). شناسایی نیازهای متعدد و گسترده ذی نفعان آموزش عالی، از طریق بازاریابی در آموزش عالی میسر است که پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی بازاریابی آموزش عالی انجام شده و از آن جهت اهمیت دارد که راهبردهای مختلف برای بازاریابی و عوامل موثر بر آن را شناسایی و آنها را در قالب یک الگوی علّی به بوته آزمون گذاشته است.

اساس مفهوم بازاریابی، شناسایی و برآورده کردن نیازهای مشتری(رضایت مشتری) است که منجر به بهبود نگهداری مشتری می­شود(دای[6]، 1994). کیفیت خدمات و رضایت مشتری به طور یقین دو مفهوم اصلی در تئوری بازاریابی هستند (اسپرنگ و مک­کوی[7]، 1996). در شرایط رقابتی امروزی، ارائه خدمات با کیفیت، کلید مزیت رقابتی پایداری است که منجر به رضایت مشتری می­شود(شیم ول و یاواس و بیلجین[8]، 1998). با درنظر گرفتن دانشجویان به عنوان مشتری، گیور و آرنولد[9](2001) به این نتیجه رسیده­اند که از طریق تاکتیک­های بازاریابی ارتباطی[10] می­توان رضایت دانشجویان را جلب کرد. بنابراین مؤسسات آموزشی نیازمند سیستمی هستند که به طور مداوم نیازهای درک شده از انتظارات دانشجویان، تجارب مورد نیاز و فاکتورهای تأثیرگذار بر آنها را توسعه دهند(کاتز و پلیسز[11]، 2003). بر همین اساس پژوهش حاضر ضمن ارائه الگویی از بازاریابی آموزش عالی، الزامات سطوح خرد و کلان را با هدف تعیین نیازها و انتظارات دانشجویان مورد بررسی کرده و میزان همراستایی این الزامات با سطح نیازهای دانشجویان را در قالب الگوی علی مورد مداقه قرار داده است.

بدلیل محیط رقابتی و پویا در بخش آموزش­عالی، دانشگاه­ها باید همواره توجه خود را معطوف به خواسته­های دانشجویان از مؤسسه­ی آموزشی کنند، شناسایی و مطلع شدن از انتظارات­شان را در اولویت قرار دهند تا بر اساس آن برنامه­ریزی کنند و در قبال برآورده­سازی آنها متعهد شوند (نادیری، 2006). شرایط برون سیستمی (محیطی) و شرایط درون سیستمی (عوامل سیستمی) از جمله مواردی هستند که در پژوهش حاضر مورد بررسی قرار گرفته و به بهترین نحو نمایانگر اولویت های دانشجویان در انتخاب دانشگاه و مؤسسات آموزش عالی و بیانگر انتظارات آنها از دانشگاه می­باشد. بنابراین پژوهش حاضر از جنبه پرداختن به عوامل سیستمی و محیطی حائز اهمیت است.

لذا با توجه به مطالب فوق جهت کمک به توسعه نظام آموزش­عالی ایران، حفظ و بقای نظام آموزش­عالی، شناسایی و برآورده کردن نیازهای و خواسته­های مشتریان و ذینفعان آن، ارائه خدمات با کیفیت و ایجاد مزیت رقابتی؛ طراحی الگوی بازاریابی مؤسسات آموزش­عالی ضروری و با اهمیت به نظر می رسد.

 

 

1ـ4ـ اهداف پژوهش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...