فراز اول: اقسام علم حضوری_ 96
فراز دوم: علم حضوری انسان کامل معصوم 97
فراز سوم: خطاناپذیری انسان کامل معصوم در اخذ و تلقی و بیان 99
گفتار دوم: ماهیت معیارهای دینی در میزان دینی_ 104
احتجاجات و تنجیزات_ 106
اول: نصوص و ظواهر 113
ساحت اول: نصوص__ 115
ساحت دوم: ظواهر 116
فراز اول: فرایند ظهوریابی_ 117
فراز دوم: تقویت ظهور تصدیقی جدی_ 119
دوم: محکم و متشابه 122
فراز اول: تعریف محکم و متشابه 124
فراز دوم: اقسام محکم و متشابه 126
فراز سوم: نسبت نصوص و ظواهر با محکمات و متشابهات_ 128
گفتار سوم: نمونهْ سنجش دینی_ 130
فراز اول: صراط مستقیم از نگاه عرفان 131
فراز دوم: صراط مستقیم از نگاه قرآن 133
فصل سوم: میزان عقلی_ 138
گفتار اول: نقد عرفان به عقل_ 139
نقد عجز عقل در ادراک حقایق_ 144
گفتار دوم: شناسه میزان عقلی_ 151
فراز اول: ماهیت میزان عقلی_ 151
فراز دوم: ساحت میزان عقلی_ 156
الف. نظریه پیشین بنیاد 156
ب. نظریه نوبنیاد 159
گفتار سوم: معیارهای عقلی در میزان عقلی_ 163
فراز اول: ضروریات و نظریات_ 164
تکمیل: نقد عقل به خطای ادراک_ 166
فراز دوم: ملاک تشخیص صدق نظریات_ 172
الف. نظریه پیشین بنیاد (= نظریه ارجاع ) 172
ب. نظریه نو بنیاد (= نظریه نقد عقل به عقل ) 178
فراز سوم: اعتبار سنجی نظریات_ 189
گفتار چهارم: نمونهْ سنجش عقلی_ 193
فراز اول: ماهیت اطلاق ذاتی مقسمی از نگاه عرفان 193
فراز دوم: نقد دیدگاه عرفا درباره تفسیر اطلاق ذاتی_ 195
خاتمه و نتیجه 199
کتابنامه 216
چکیده
عرفان نظری نه برپایه نظریههای خطاناپذیری، معیارناپذیری و توصیفناپذیری بلکه بر پایه نظریه سنجشپذیری گزارههای عرفانی به میزان نیاز دارد تا صدق و خطای گزارههایش به دست آید و در پی آن نتایجی چند حاصل شود. این میزان یک دستگاه شناختاری است که بر گزارههای عرفان نظری نظارت دارد و بر پایه اصول موجود در آن که به نوعی دلیل صدق هستند، به عنوان معیارهای متناسب با آن گزارهها به سنجش میپردازد.
میزان عرفان نظری بردو قسم است: یکی میزان دینی که بر گزارههای نقلی تکیه دارد و دیگری میزان عقلی که بر گزارههای عقلی مبتنی است و هر یک از این دو میزان دارای دو گونه معیارهای پایه و غیرپایه هستند. معیارهای پایه معیارهای ضروری، واقعی و یقینی هستند که به نحو مطلق صادق هستند و لذا خطاناپذیر، خلافناپذیر، انکارناپذیر و ابطالناپذیرند. اما معیارهای غیرپایه معیارهای محدود، تدریجی الحصول و نظری هستند که به نحو مشروط صادق میباشند؛ هر چند در عین احتمال صدق، امکان خطا، انکار و ابطال در آنها وجود دارد.
معیارهای پایه در میزان دینی احتجاجات نام دارند که ادله پیشااجتهادی، ادله مثبته، مدارک کافی، منشأ قطع بالمعنی الاخص و مدارک ثابت و معیارهای غیرپایه در این میزان تنجیزات
این مطلب را هم بخوانید :
نام دارند که ادله اجتهادی، ادله منجزه، مدارک مشروط، منشأ قطع بالمعنی الاعم و مدارک متغیر هستند. اما معیارهای پایه در میزان عقلی ضروریات نام دارند که اصول عام و همگانی، پیشاتجربی و پیشا استدلالی و ضروری الصدق هستند و معیارهای غیرپایه همان نظریات هستند که اصول غیرهمگانی، استدلالی اما پیشاتجربی و ممکن الصدق و الخطا هستند.
میزان دینی یک دستگاه نظارتی بر گزارههای عرفان نظری است که بر پایه ادله دینی به سنجش آن گزارهها میپردازد و این سنجش نخست با احتجاجات صورت میگیرد که به صرف استخراج و عرضه مستقیم گزارهها به آنها کافی است؛ اما اگر چنین معیاری به دست نیامد، به سراغ تنجیزات باید رفت که پس از استخراج منجّزات و استنباط اجتهادی دلیل متناسب سنجش صورت میگیرد. اما میزان عقلی یک دستگاه سنجشگر ناظر بر عرفان نظری است که بر اساس اصول عقلی به سنجش گزارههای عرفانی میپردازد. این سنجش نخست با ضروریات صورت میگیرد که به صرف استخراج و عرضه مستقیم گزارهها به آنها انجام میگیرد و اگر چنین معیاری به دست نیامد، سنجش با معیارهای غیرپایه یعنی همان نظریات متناسب که به روش استدلالی محض به دست میآیند، صورت میگیرد.
کلید واژه
گزاره عرفانی، سنجشپذیری، میزان دینی، میزان عقلی، احتجاجات، تنجیزات، ضروریات و نظریات.
کلیات
تببین موضوع تحقیق
عرفان اسلامی به گونه علمی در دو شاخه تجسد پیدا کرده است؛ یکی عرفان عملی به نام علم سلوک و دیگری عرفان علمی و نظری به نام علم مشاهده و مکاشفه. هر یک از این دو یک ساختار مستقل همراه با موضوع و مسائل منحاز دارند و مجموعهای از گزارههای عرفانی میباشند.
روی سخن این پژوهش، بررسی و تبیین معیارهای سنجش گزارههای عرفان نظری به عنوان یکی از مسایل معرفتشناسی در حوزه فلسفه عرفان نظری است. بر این پایه که « لکل علم معیار » معیار صدق و خطای گزارههای عرفان نظری چیست؟ یعنی اگر صدق منطقی به معنای مطابقت گزاره با واقع باشد، با چه معیاری میتوان مطابقت گزارههای عرفان نظری با واقع را سنجید؟
پیش از پاسخ، باید بر این نکته توجه داد که این تحقیق و سنجش بر آن است تا معیاری عام برای همه عرفان پژوهان نشان دهد؛ چه آنان که اهل شهود نیستند، اما با قدر دانستن ارزش شناختاری گزارههای عرفانی، به دنبال حقیقت با عنصر یقین هستند تا صواب را دریابند و از خطا درگذرند و چه آنان که اهل شهودند و از مشاهداتشان گزارش دادهاند. زیرا امکان خطا در گزارششان وجود دارد؛ برای نمونه چه بسا تحت تأثیر پیش فرضها و باورهایشان بوده باشند و در هنگام گزارش از آن تأثیر پذیرفته باشند و توصیفشان را رنگ خورده باشد. لذا به معیاری برای شناخت صواب و خطای گزارش خویش نیاز دارند.
بر این اساس این تحقیق این پرسشها را فرا روی خود دارد: به راستی آیا عارف واقع را دریافته و متن واقع و واقعیت را آن گونه که در واقع است، دریافته و مشاهده کرده و به همان گونه گزارش داده است؛ یا نه، شهود واقع بر پایه باورهای پیشین بوده و گزارهها بر اساس آن باورها بوده است و یا اگر به فرض اصل واقعیت را به همان گونه که در واقع است، ادراک کرده، آیا نوع واقعیت را دریافته و آن را به صواب توصیف کرده و حکمی مطابق با واقع داده است و یا نه، فقط اصل واقعیت را دیده و در تشخیص نوع واقعیت به اشتباه رفته و در مقام توصیف و حکم به خطا رفته و به جای واقعیت از شبهه واقعیت گزارش کرده است؟ معیار و میزان تمایز صواب از خطا چیست؟
از باب تشبیه معقول به محسوس میتوان این مثال را ذکر نمود: کسی چوبی را که نیمی از آن در آب فرو رفته، دیده و در مقام گزارش حکم داده چوب از نیمه شکسته است؛ ولی دیگری از حکم به شکستگی چوب پرهیز کرده و گزارش شکستگی چوب را تکذیب کرده است. کدام یک به صواب گزارش دادهاند و حکمی صادق صادر کردهاند؟ آیا هر دو واقع را دیدهاند؟ یا واقعا اصل شکستگی را دیدهاند، ولی در
[چهارشنبه 1399-07-02] [ 03:16:00 ق.ظ ]
|