کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آخرین مطالب



 



 

در این راستا ارائه اسنادی که بتواند تأثیرگذاری آموزش‌ها را به صورت کمی به نمایش گذاشته و به اثبات برساند امری حیاتی است به گفته پاتریک ۱۹۹۸ مدل اثربخشی قابل اتکا، باید قادر باشد تا به سؤالهای طرح شده توسط مدیران به شرح زیر پاسخ گوید:

 

    1. چقدر کیفیت بهبود بخشیده شد؟

 

    1. چقدر فرهنگ یادگیری توسعه یافت؟

 

    1. چقدر تکنولوژی و اطلاعات روز و نو به دست آمد؟

 

    1. چقدر ضایعات و هزینه ها کاهش داشته است؟

 

    1. چقدر در اصلاح فرایند کار و افزایش بهره وری مؤثر بوده است؟

 

  1. چقدر روابط انسانی و ارتباطات بین سازمانی بهبود یافته است؟

۲-۹- شاخص‌های اثربخشی آموزش

 

بدون شک هدف از اجرای آموزش در سازمان‌ها، دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده است. این اهداف که ممکن است در بعضی از دوره ها نیز تغییر نماید، شکل دهنده محتوای دوره آموزشی است.

 

سازمان انتظار دارد پس از طی دوره توسط شرکت‌کنندگان، ‌به این اهداف دست یابد. لذا میزان رسیدن به اهداف تعیین شده، سطح اثربخش بودن آموزش را مشخص می‌کند. در ذیل به برخی از شاخص‌های اثربخشی آموزش اشاره گردید:

 

    1. موفقیت شغلی فراگیر؛

 

    1. توانایی فراگیر در قبول مسئولیت‌های جدید؛

 

    1. موفقیت فراگیر در انتقال مطالب آموخته شده به محیط کار (همکاران)؛

 

    1. کاهش غیبت و جابجایی؛

 

    1. کاهش حوادث ناشی از کار؛

 

    1. افزایش تعداد پیشنهادها؛

 

    1. کاهش تخلف‌های کاری؛

 

    1. افزایش کیفیت خدمات؛

 

    1. افزایش رضایت شغلی کارکنان؛

 

    1. امکان جایگزین کردن متخصصین در شرایط اضطراری؛

 

    1. ایجاد ثبات بیشتر در سازمان؛

 

  1. کاهش میزان تفاوت‌آموزش‌ها و افزایش قدرت خودکاری.

۲-۱۰- ضرورت تعیین اثر‌بخشی برنامه های آموزشی

 

عوامل درگیر در دوره های آموزشی می‌تواند شامل فراگیران، سازمان مطبوع، مدرسان و طراحان دوره های آموزشی شود. ‌بنابرین‏ طبیعی است که برای مثال، فراگیران وقت و انرژی خود را صرف دوره می‌کنند و انتظار دارند دانش، مهارت‌ها و ارزش‌های مناسبی را کشف کنند. سازمان نیز هزینه ها و منابع آموزشی را فراهم می‌کند و انتظار دارد عملکرد شغلی و سازمانی بهبود یابد. مدرسان نیز وقت، انرژی و مهارت‌های خود را در اختیار آموزش قرار می‌دهند و انتظار حق التدریس، رضایت حرفه‌ای و… را دارند. طراحان دوره آموزشی نیز تخصص و وقت خود را صرف تدوین برنامه های آموزشی ضمن خدمت می‌کنند و مایلند ثمره تلاش‌های خود را مشاهده کنند (نیکولاس[۱۶]، ۲۰۰۰).

 

به ‌طورکلی‌ ضرورت‌ تعیین‌ اثربخشی‌ برنامه های‌ آموزشی‌ عبارتند از:

 

۲-۱۱- اثربخشی

 

هدف اصلی تمام سازمان‌ها ارتقای کارایی و اثربخشی است. ‌بر اساس عقاید صاحب نظران امروزه توجه به کیفیت باعث تقدم اثربخشی بر کارایی شده است. به خصوص در سازمان‌های آموزشی که دارای اهداف کیفی بوده و سود دهی جایگاه مهمی را اشغال نمی‌کند، اثربخشی عامل مهم و رکن اساسی در خور توجه است. بسیار دیده می‌شود که آموزشگاه‌های عالی با شرایط یکسان میزان اثربخشی و موفقیت متفاوتی دارند (کولانچی،۱۳۷۴). اثربخشی درجاتی دارد و نسبی است و هر چه سازمان به تحقق اهداف نزدیکتر شود و میزان تحقق اهداف بیشتر باشد سازمان اثربخش تراست.

 

۲-۱۱-۱- تعریف اثر بخشی

 

‌در مورد مفهوم اثربخشی تعریف جامع و مشخصی وجود ندارد زیرا فرایند دستیابی به آن، کار دشواری است. اما با این وجود در ادبیات مدیریت، اثر‌بخشی را انجام کاردرست و کارایی را انجام درست کارها تعریف کرده‌اند. مفهوم اثر‌بخشی در درون مفهوم کارایی جا دارد، البته اثر بخشی لزوماًً در چارچوب برنامه خاصی که تحت ارزشیابی است باید تعریف شود. منظور از اثر بخشی در واقع بررسی میزان مؤثر بودن اقدامات انجام شده برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده است. به عبارتی ساده‌تر در یک مطالعه اثر بخش، میزان تحقق اهداف اندازه‌گیری می‌شود (زارعی، ۱۳۸۴).

 

در زمینه اهمیت اثربخشی، ترک‌زاده (۱۳۷۶) اظهار می‌دارد که، اثربخشی وجه اشتراک اصلی همه سازمان‌هاست به گونه‌ای که اکثر تحقیقات انجام شده در حوزه سازمان ومدیریت، آگاهانه یا نا آگاهانه، مستقیم یا غیر مستقیم ‌به این مهم پرداخته‌اند.

 

منظور ازاثربخشی در واقع بررسی میزان مؤثر بودن اقدامات انجام شده برای دستیابی به اهداف ازپیش تعیین شده است (ابطحی، ۱۳۸۲).

 

از دهه ۱۹۵۰ میلادی تا کنون بخشی از ادبیات نظریه سازمانی، توجه به تعریف، تبیین و تحلیل اثربخشی سازمانی داشته است و اثربخشی سازمانی برای همه سازمان‌ها و مؤسسات، یک مسئله ضروری و اساسی شمرده می‌شود (آروجاس، ۲۰۰۰).

 

از نگاه پیتر دراکر[۱۷] (۲۰۰۶) اثر بخشی کلید موفقیت سازمان محسوب می‌شود. اثر بخش، انجام دادن کار درست و مطابق با اهداف، مورد تأکید قرار گرفته و بر نتیجه کار توجه می‌شود. در تعیین اثربخشی، هدایت منابع به سوی اهدافی که ارزشمندترند در اولویت قرار می‌گیرد، ‌بنابرین‏ نتایج به دست آمده از مجموع اقدامات انجام شده اثر بخش نامیده می‌شود. برای مثال تمرکز بر نتایج، انجام کار صحیح درزمان مناسب، دستیابی به اهداف از جمله آن‌هاست. به طور کلی اثر بخشی سازمانی، دستیابی به اولویت‌ها و اهداف چندگانه درچارچوب نظام ارزشی مشترک با فرهنگ سازمانی است، به گونه ای که کسب اهداف از نظر هزینه و زمان بهینه باشد و رضایت خاطر افرادی را که درجهت کسب اهداف تلاش می‌کنند فراهم نماید. اما به نظر می‌رسد برای تعریف اثر بخشی آموزشی می بایست گامی فراتر نهاد، ‌به این معنا که اثربخشی هنگامی دریک دوره آموزش حاصل خواهد شد که اولا نیازها ی آموزشی به روشنی تشخیص داده شود. ثانیاًً برنامه مناسبی برای برطرف ساختن نیازها طراحی شود. ثالثاً برنامه طراحی شده به درستی اجرا گردد و رابعا ارزیابی مناسبی از فرایند آموزش و در نهایت دستیابی به اهداف انجام شود (زارعی، ۱۳۸۴) .

 

از نظر دفت[۱۸] (۱۳۷۷) اثر بخشی سازمان عبارت است ازدرجه یا میزانی که سازمان به ‌هدف‌های‌ مورد نظر خود نائل می‌آید. پیتر دراکر (۱۹۶۴)، صاحبنظر به نام مدیریت، اثر بخشی را انجام کار درست تعریف ‌کرده‌است.

 

کاکت[۱۹] (۱۳۷۳) معتقد است که اثربخشی انجام دادن کارهای صحیح با بهره گرفتن از شیوه های صحیح یا به تعبیری انجام صحیح کار یعنی این که چه باید کرد و درچه زمانی کار باید به انجام رساند.(به نقل از بیات، ۱۳۷۶)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-09-21] [ 07:54:00 ب.ظ ]




 

بلوغ فاقد مسئولیت کیفری بودند و پس از آن، مسئولیت کیفری کامل پیدا می‌کردند و در این مورد تفاوتی بین مجازا تهای تعزیری و غیر آن ها وجود نداشت.

 

گونه دیگر آن است که مسئولیت کیفری به تدریج کامل می شود. ‌به این ترتیب که تا یک سن مشخص، فرد مطلقاً فاقد مسئولیت کیفری است و هیچ گونه واکنش کیفری در مقابل جرم ارتکابی وی نشان داده نمی شود. سپس وارد دوران مسئولیت کیفری تخفیف یافته می شود. ‌به این معنا که در مقابل جرایم ارتکابی توسط وی، واکنش کیفری خفیف تری در مقایسه با بزرگسالان مرتکب جرم مشابه نشان داده می شود. با گذار از این مرحله نیز فرد وارد دوران مسئولیت کیفری کامل می شود، یعنی بزرگسال تلقی شده و واکنش کیفری نسبت به وی نیز همانند یک بزرگسال خواهد بود. شکل دیگر مسئولیت کیفری تدریجی آن است که فرد تا سنی مشخص، فاقد هر گونه مسئولیت کیفری است. سپس وارد دوره ای می شود که اصل بر عدم مسئولیت کیفری وی است.این اصل، اماره عدم مسئولیت کیفری اطفال نامیده می شود. در نتیجه دادستان است که باید در هر مورد ثابت کند مرتکب، ارکان مسئولیت کیفری را در جرم ارتکابی دارا بوده است. مقام تعقیب باید با ارائه شواهد و مدارکی، ازقبیل سابقه کودک و شیوه ارتکاب جرم، ثابت کند که او عمل ارتکابی خود و عواقب آن را درک می کرده و با این وجود اقدام به ارتکاب جرم ‌کرده‌است. سومین دوره ی سنی نیز آن است که فرد، مسئولیت کیفری کامل دارد اما در معرض ضمانت اجراهایی متفاوت از افراد بزرگسال قرار دارد. بررسی حداقل سن مسئولیت کیفری را در نظام « اماره عدم مسئولیت کیفری اطفال » در سال ۲۰۰۹ نشان می‌دهد که در آن سال، تعداد ۵۵ کشور حقوقی خود داشته اند که به عنوان نمونه می توان به استرالیا اشاره کرد. در تمامی حوزه های قضایی استرالیا، حداقل سن مسئولیت کیفری ده سال است. در فاصله بین سنین ۱۰ تا ۱۴ سال، اماره عدم مسئولیت کیفری اطفال حاکم است. بعد از سن ۱۴ سالگی نیز تا سن ۱۷ تا ۱۸ سالگی بزهکاران کم سن و سال ممکن است مسئولیت کیفری کامل داشته باشند اما ضمانت اجراهای کیفری متفاوتی، در مقایسه با بزرگسالان، ‌در مورد آن ها اعمال می شود.اما کمیته حقوق کودک سازمان ملل متحد از وجود این وضعیت ابراز نگرانی کرده و آن را باعث محکومیت اطفال در جرایم مهم دانسته است. وجود این قاعده باعث می شود که در جرایم کم اهمیت، از آنجا که مقام تعقیب انگیزه چندانی برای ارائه ادله علیه کودک یا نوجوان متهم ندارد، موارد چندانی از محکومیت کیفری اطفال مشاهده نشود. اما هنگامی که اتهام ارتکاب جرم سنگینی مطرح باشد، انگیزه مقام تعقیب برای ارائه دلیل علیه متهم نیز بیشتر می شود. در نتیجه، در کشورهایی که این اماره را در نظام حقوقی خود دارند، موارد اثبات خلاف این اماره در جرایم شدید، به نحو نامتناسبی بیش از جرایم خفیف است. همین امر باعث نگرانی مراجع بی طرف بین‌المللی همچون کمیته حقوق کودک، و درخواست از این کشورها برای لغو این اماره شده است. از کشورهایی که این اماره را دارند خواسته شده که آن را ملغی کنند و به جای آن، یک سن مشخص برای مسئولیت کیفری، که تا حد امکان بالا باشد، تعیین کنند. انگلستان از جمله کشورهایی است که اقدام به الغای این اماره ‌کرده‌است. در کامن لای انگلستان، حداقل سن مسئولیت کیفری ۷ سال بود . در فاصله بین سنین ۷ تا ۱۴ سال، اماره عدم مسئولیت کیفری اطفال حاکم بود . بعداً به موجب قانون مصوب پارلمان[۱۸] حداقل سن ابتدا در سال ۱۹۳۳ به ۸ سال و سپس در سال ۱۹۶۳ با تصویب قانونی دیگر [۱۹]به ۱۰ سال افزایش پیدا کرد. در گام بعدی و در سال ۱۹۸۸ این اماره نسخ شد و در حال حاضر سن مسئولیت کیفری در این کشور ۱۰ سال است و توصیه هایی برای افزایش آن به ۱۲ یا ۱۴ سال، همانند بسیاری از کشورهای دیگر غربی ، تاکنون توسط قانون‌گذار این کشور پذیرفته نشده است.[۲۰]

 

نظام تدریجی از این حیث که مسئولیت کیفری در آن همگام با افزایش قوه ادراک فرد تکامل می‌یابد، عادلانه تر است.[۲۱] در نظام تدریجی، دو مفهوم حداقل سن مسئولیت کیفری و سن بلوغ کیفری از یکدیگر تمایز می‌یابند. حداقل سن مسئولیت کیفری، حداقل سنی است که از نظر نظام عدالت کیفری، فرد این قابلیت را پیدا می‌کند که در دادگاه کیفری مورد محاکمه قرار گیرد. اما این به هیچ وجه بدان معنا نیست که از همین سن می توان با او مانند بزهکاران بزرگسال برخورد کرد. در مقابل، سن بلوغ کیفری آن سنی است که فرد با گذر از آن، مسئولیت ، کیفری کامل پیدا می‌کند و به مثابه یک بزرگسال، مجازات می شود.[۲۲] تعیین سن بلوغ جنسی به عنوان مبنای سن مسئولیت کیفری، علاوه بر اینکه در جامعه حقوقی داخل کشور مخالفت های فراوانی را برانگیخته بود، زمینه ای را نیز برای انتقادات مراجع بین‌المللی ناظر بر رعایت حقوق کودکان فراهم کرده بود. به عنوان مثال می توان به بررسی های ادواری کمیته حقوق کودک سازمان ملل متحد، به عنوان نهاد ناظر بر اجرای کنوانسیون حقوق کودک، اشاره کرد. این کمیته در بررسی سال ۲۰۰۰ خود ‌در مورد وضعیت حقوق کودکان در ایران، از جمله از این موضوع که سن بلوغ ملاک تعریف کودک قرار گرفته، اظهار نگرانی کرده و آن

 

را باعث تبعیض میان دختر و پسر در باب مسئولیت کیفری دانسته بود.[۲۳] در بررسی سال ۲۰۰۵ خود نیز مجدداً از این موضوع اظهار نگرانی کرده و خواستار آن شده بود که تعریف کودک، فارغ از تبعیض جنسیتی انجام شود و در پاراگراف ۷۲ گزارش خود، صریحاً از پایین بودن حداقل سن مسئولیت کیفری در ایران اظهار نگرانی کرده بود. نخستین گام برای تغییر این وضعیت در لایحه رسیدگی به جرایم اطفال برداشته شد که در آن، نظام تدریجی مسئولیت کیفری اطفال، ‌به این ترتیب پی شبینی شده بود: الف) تا ۹ سال، معاف از مسئولیت کیفری؛ ب) ۹ تا ۱۲ سال، پاسخهای تربیتی- اصلاحی؛ ج) ۱۲ تا ۱۵ سال پاسخهای تربیتی- تنبیه؛ د) ۱۵ تا ۱۸ سال پاسخ های تنبیه تخفیف یافته.[۲۴]

 

با مطرح شدن لایحه مجازات اسلامی، این مقررات با پاره ای تغییرات در این لایحه منعکس شد و در نهایت در قالب مواد ۸۸ تا ۹۵ ، فصل دهم از بخش دوم کتاب اول قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ را با عنوان « مجازات ها و اقدامات بلوغ در دختران و پسران به ترتیب نه و پانزده سال تمام قمری است . اما حداقل دو تغییر قابل توجه در این حوزه رخ داده است. نخست آنکه دو نظام متفاوت برای تعزیرات و سایر مجازات ها در نظر گرفته شده است و دیگر آنکه در حوزه جرایم تعزیری، ‌بر اساس نوع جرم ارتکابی و گروه سنی مرتکبان، واکنش های متفاوتی در نظر گرفته شده است. در ادامه، در دو بند جداگانه به بررسی مسئولیت کیفری اطفال در جرایم تعزیری از یک سو و جرایم حدی و قصاصی از سوی دیگر می پردازیم.

 

مبحث اول – جرائم تعزیری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:25:00 ب.ظ ]




 

.

 

فصل چهارم

 

یافته های پژوهش

 

تجزیه و تحلیل داده ها برای بررسی صحت و سقم فرضیات برای هر نوع پژوهش از اهمیت خاصی برخوردار است. امروزه در بیشتر تحقیقاتی که متکی بر اطلاعات جمع‌ آوری شده از موضوع مورد تحقیق می‌باشد، تجزیه و تحلیل اطلاعات از اصلی ترین و مهمترین بخش های تحقیق محسوب می شود. داده های خام با بهره گرفتن از فنون آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند و پس از پردازش به شکل اطلاعات در اختیار استفاده کنندگان قرار می گیرند. این فصل با توجه به اهداف تحقیق و در راستای فرضهای آماری در دو قسمت تهیه شده است.

 

در بخش توصیفی ، داده ها در جداولی تنظیم و شاخص های توصیفی مانند میانگین و انحراف استاندارد متغیرهای اصلی پژوهش بیان و بررسی می شود.سپس در بخش استنباطی با تجزیه و تحلیل داده ها و استفاده از روش آماری مانندآزمون تحلیل کوواریانس به بررسی فرضیه های تحقیق پیش رو پرداخته شد.تعداد نمونه های معتبر برای انجام تحلیل های لازم برابر ۴۰ نفر دانش آموز که ۲۰ نفر آن ها در گروه کنترل و ۲۰ نفر در گروه آزمایش بوده است.

 

۴-۱ شاخص های توصیفی متغیرهای پژوهش

 

جدول ۴-۱٫ شاخص های توصیفی متغیرهای اصلی پژوهش در آموزش راهبردهای فراشناختی دانش آموزان در موقعیت پیش آزمون

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

معنی داری K-S انحراف استاندارد میانگین تعداد گروه متغیرها ۸۰۴/۰ ۶۴۲/۰ ۵۷۱/۴ ۵۰/۲۸ ۲۰ کنترل عزت نفس ۹۹۹/۰ ۳۷۳/۰ ۲۷۸/۴ ۹۰/۲۸ ۲۰ آزمایش ۲۹۱/۰ ۹۸۱/۰ ۷۱۳/۱ ۷۵/۱۱ ۲۰ کنترل جهت گیری مثبت به حل مسئله ۶۹۵/۰ ۷۱۰/۰ ۰۰/۲ ۰۰/۱۲ ۲۰ آزمایش ۴۵۱/۰ ۸۶۰/۰ ۷۴۳/۱ ۷۵/۱۲ ۲۰ کنترل جهت گیری منفی به حل مسئله ۵۷۹/۰ ۷۷۹/۰ ۰۱۶/۲ ۲۰/۱۳ ۲۰ آزمایش ۲۴۳/۰ ۰۲۶/۱ ۰۳۸/۲ ۹۵/۲۰ ۲۰ کنترل حل مسئله منطقی ۱۵۹/۰ ۱۲۵/۱ ۱۸۳/۲ ۸۵/۲۰ ۲۰ آزمایش ۱۲۹/۰ ۱۷۱/۱ ۶۱۳/۲ ۷۵/۱۵ ۲۰ کنترل سبک تکانشی/ بی احتیاط ۵۳۲/۰ ۸۰۷/۰ ۸۷۲/۱ ۸۵/۱۵ ۲۰ آزمایش ۵۱۳/۰ ۸۲۰/۰ ۹۰۳/۱ ۶۰/۱۵ ۲۰ کنترل سبک اجتنابی ۲۳۲/۰ ۰۳۸/۱ ۹۲۷/۱ ۶۵/۱۴ ۲۰ آزمایش ۳۰۰/۰ ۹۷۳/۰ ۸۶۲/۴ ۸۰/۷۶ ۲۰ کنترل نمره کل حل مسئله ۹۶۷/۰ ۴۹۶/۰ ۵۸۲/۴ ۵۵/۷۶ ۲۰ آزمایش

جدول ۴-۱ شاخص های توصیفی متغیرهای اصلی پژوهش در آموزش راهبردهای فراشناختی دانش آموزان در موقعیت پیش آزمون را در دو گروه کنترل و آزمایش نشان می‌دهد.همان‌ طور که ملاحظه می شود مقادیر میانگین هر متغیر در دو گروه کنترل و آزمایش تقریبا با هم برابر بوده و اختلاف معنی داری ندارند. همچنین بررسی نرمال بودن داده های متغیرهای اصلی در موقعیت پیش آزمون با بهره گرفتن از آزمون کلموگروف اسمیرنوف در جدول ۴-۱ آمده است.مشاهده می شود که مقدار معنی داری برای این آزمون برای هر متغیر

 

    1. Dembo ↑

 

    1. Thinking about thinking ↑

 

    1. James ↑

 

    1. Flavell ↑

 

    1. Wellman ↑

 

    1. Metamemory ↑

 

    1. Wong ↑

 

    1. Brown ↑

 

    1. Borkowski, Johnston ↑

 

    1. Wasik ↑

 

    1. Self – Efficacy ↑

 

    1. Meta ↑

 

    1. Cognition ↑

 

    1. Cognitive ↑

 

    1. Cogni ↑

 

    1. Schneider & Crombie ↑

 

    1. Schunck ↑

 

    1. Alonso & uovides ↑

 

    1. Papaleontiou ↑

 

    1. Woolfolk ↑

 

    1. Piaget ↑

 

    1. Winograd ↑

 

    1. Declaration knowledge ↑

 

    1. Procedural knowledge ↑

 

    1. Conditional knowledge ↑

 

    1. Self- Appraisal ↑

 

    1. Self- Management ↑

 

    1. Monitoring ↑

 

    1. Planning ↑

 

    1. Revising ↑

 

    1. Ashman and Conway ↑

 

    1. Core Thinking Skills ↑

 

    1. Tacit ↑

 

    1. Award ↑

 

    1. Deliberation ↑

 

    1. Schraw & Moshman ↑

 

    1. Crippen & Hartley ↑

 

    1. Dzulilla,I.T. &chang ↑

 

    1. Cassidy, Y. &Long,C ↑

 

    1. problem orientation ↑

 

    1. formulation ↑

 

    1. generation of alternatire solution ↑

 

    1. decision making ↑

 

    1. Bedell, J.R. &Lennox, S.S. ↑

 

    1. Dzurilla, I, T. &Goldfried, M.R ↑

 

    1. kornblum ↑

 

    1. Lozic۲ Moulder ↑

 

    1. ۳ Batamor ↑

 

    1. ۱ Knik ↑

 

 

    1. Bray ↑

 

    1. Rose ↑

 

    1. Pope & Machale ↑

 

    1. Smith & Machie ↑

 

    1. Olsen ↑

 

    1. John & Mac-Arture ↑

 

    1. Adler ↑

 

    1. Allport ↑

 

    1. Rogers ↑

 

    1. Sulivan ↑

 

    1. Horni ↑

 

    1. James ↑

 

    1. Maslow ↑

 

    1. Asmit harter ↑

 

    1. rosenberg ↑

 

    1. Cooper smit ↑

 

    1. Vaily ↑

 

    1. James ↑

 

    1. Greenberg ↑

 

    1. Christian ↑

 

    1. Masilow ↑

 

    1. Mid ↑

 

    1. Girish ↑

 

    1. Cooley ↑

 

    1. Albert ↑

 

    1. Sullivan ↑

 

    1. Parvin ↑

 

    1. Hornai ↑

 

    1. Cooley ↑

 

    1. May ↑

 

    1. Angyal ↑

 

    1. Buhler ↑

 

    1. Guillon ↑

 

    1. Mendelson ↑

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:57:00 ب.ظ ]




چهار سبک رهبری (رنسیس لیکرت) : او با توجه به تحقیقات میشیگان در یک زنجیره روش های متداول را از سبک یک تا چهار (آمرانه، دلسوزانه، مشاوره ای و مشارکتی) نام گذاری نمود.نظریه پیوستاری (تانن بام و وارن اشمیت) : آن ها معتقد بودند که مدیر باید قبل از انتخاب سبک رهبری، سه دسته از عوامل (ویژگی های ذاتی مدیر، ویژگی های زیردستان و ویژگی های موقعیتی) را مورد توجه قرار دهد.نظریه رهبری مبتنی بر موقعیت- سیکل زندگی(پال هرسی و کنث بلانچارد) : این نظریه بر این استوار است که سبک رهبری با میزان رشد و بلوغ زیردستان تغییر می‌کند.نظریه انطباق موقعیت با سبک رهبری (فیدلر) : در این نظریه شیوه های رهبری همانند شبکه مدیریت در دو قطب کارمندمداری و وظیفه مداری قرار دارند و سه عامل ۱- رابطه رهبر و پیرو ۲- ساختار سازمانی و وظایف سازمانی ۳- موقعیت قدرت رهبر به عنوان شاخص های موقعیتی قلمداد شده اند.نظریه مسیر- هدف (رابرت هوس و مارتین ایوانز) : این نظریه بر اساس مدل انگیزشی انتظار بنا شده است و بر این نظر استوار است که رفتار رهبر زمانی برای پیروان قابل قبول و پذیرش است که منبع رضایت و انگیزه برای آنان باشد و در جهت تأمین هدف های آنان را یاری دهد.

نظریه سبک، ساختار و ظرفیت (استینسون و جانسون) : در این نظریه با توجه به عوامل موقعیتی ساختار کار و ظرفیت کارکنان میزان رابطه مداری و یا ضابطه مداری تعیین می شود.نظریه تعامل رهبر با اعضا (جرجین گرین) : در این نظریه بیان می شود که رهبران بین زیردستان خود فرق قائل هستند و تفکیک افراد از یکدیگر چیزی بیش از یک امر تصادفی است و رهبر ضمن ارتباط منسجم با افرادی خاص گروهی ویژه را تشکیل می‌دهد.نظریه هنجاری رهبری (ویکور و روم و فیلیپ یتان) : در این نظریه پنج سبک رهبری از کاملاً آمرانه تا کاملاً مشارکت جویانه، در کنار هفت بعد موقعیتی در دو حوزه کلی ۱- نحوه تأثیر مسائل و مشکلات در کیفیت و مقبولیت یک تصمیم و ۲- نحوه تأثیر مسائل و مشکلات در میزان همکاری زیردستان مطرح می شود و در نهایت با ‌پاسخ‌گویی‌ به سوالات مطرح با توجه به ابعاد موقعیتی بهترین تصمیم جهت انتخاب شیوه رهبری اتخاذ می شود.نظریه هنجاری رهبری (ویکور و روم و فیلیپ یتان) : در این نظریه پنج سبک رهبری از کاملاً آمرانه تا کاملاً مشارکت جویانه، در کنار هفت بعد موقعیتی در دو حوزه کلی ۱- نحوه تأثیر مسائل و مشکلات در کیفیت و مقبولیت یک تصمیم و ۲- نحوه تأثیر مسائل و مشکلات در میزان همکاری زیردستان مطرح می شود و در نهایت با ‌پاسخ‌گویی‌ به سوالات مطرح با توجه به ابعاد موقعیتی بهترین تصمیم جهت انتخاب شیوه رهبری اتخاذ می شود.نظریه اثربخشی رهبری (ویلیام ردین) : این نظریه با افزودن بعد سوم به شبکه مدیریت یعنی اثربخشی بیان می‌کند که هر چهار شیوه بر حسب موقعیت می‌توانند اثربخش یا بی اثر باشند.نظریه رهبر وظیفه ای یا متمرکز (جان آدایر) : این نظریه بیشتر بر روی چگونگی رفتار رهبر برای ارضای نیازهای وظیفه، گروه و افراد، با توجه به اولویت های هرکدام تأکید دارد.نظریه جانشین های رهبری (جرمیر و کر) : در این نظریه بیان می شود که ویژگی های فردی پیروان، ویژگی های وظیفه ای و سازمانی می‌تواند رفتار رهبر را خنثی سازد و بودن هدایت رهبر، وظایف و فعالیت ها انجام گیرد و به عبارتی لزوم رهبر را غیر ضروری سازد.نظریه رهبری تحول آفرین (باس و آولیو) : رهبری تحول آفرین از طریق روش ها و مقاصد متنوعی بر ارتباط با پیروان تآکید دارد و در نتیجه پیروان احساس مهم بودن در سازمان را تجربه می نمایند. این نوع رهبری با ارتقاء و توسعه علایق پیروان و آگاهی دادن به آن ها، زمینه پذیرش مأموریت‌ و اهداف گروه را ایجاد می کند. چهار رفتار اصلی این نوع رهبری عبارتند از : نفوذ آرمانی، انگیزش الهام بخش، تحریک ذهنی، ملاحظات شخصی.نظریه رهبری فرهمند (کاریزماتیک) (رابرت هاوس) : چنین رهبرانی در ارتباط با پیروان خود، انتظاراتی همچون داشتن کارایی بالا را انتقال می‌دهند و اعتماد به نفس آن ها را در تحقق اهداف بهبود می بخشد. در این نوع رهبری پیروان به دلیل ویژگی های فردی خاصی که در رهبر مشاهده می‌کنند به او وفادار می مانند. اینگونه رهبران در حقیقت بین چشم انداز مبتنی بر ارزش ها و هویت گروهی ارتباط برقرار می‌سازند و خطرات محاسبه شده ای را در مخالفت با وضع موجود می پذیرندنظریه رهبری خدمتگزار (رابرت گرین لیف) : رهبری خدمتگزار با تأکید بر انسجام و صمیمیت بین افراد و خدمت به دیگران شامل پیروان، مشتریان و جامعه می‌باشد. این نوع رهبری با تمرکز بر توسعه پیروان کمک می‌کند تا پیروان تمام قوای خود را در انجام اثربخش وظایف، رفاقت با دیگران، خود انگیزشی به کار گیرند. رهبری خدمتگزار بر این فرض استوار است که رهبر برای داشتن بهترین پیروان باید بر ارتباط با تک تک پیروان برای درک توانایی‌های بالقوه، نیازها، آرمان ها، مقاصد تکیه نماید.نظریه رهبری معنوی (ریو و فرای) : نظریه رهبرر معنوی در حقیقت توسعه مدل انگیزش درونی می‌باشد که شامل چشم انداز، امید، ایمان، عشق نوع دوستانه و بقاء معنویت است. هدف رهبری معنوی خلق چشم انداز و تجانس ارزش ها در تیم های توانمند و استراتژیک و سطوح فردی و در نهایت تقویت تعهد و بهره وری سطوح بالای سازمانی است.نظریه رهبری معنوی (ریو و فرای) : نظریه رهبرر معنوی در حقیقت توسعه مدل انگیزش درونی می‌باشد که شامل چشم انداز، امید، ایمان، عشق نوع دوستانه و بقاء معنویت است. هدف رهبری معنوی خلق چشم انداز و تجانس ارزش ها در تیم های توانمند و استراتژیک و سطوح فردی و در نهایت تقویت تعهد و بهره وری سطوح بالای سازمانی است.

(رکنی لموکی، ۱۳۹۲؛۴۲)

 

۳-۲-۲٫ مقدمه ای بر رهبری خدمتگزار

 

مفهوم رهبری خدمتگزار مفهوم جدیدی نیست و به تعبیر بروئر[۲] (۲۰۱۰) شالوده های فلسفی رهبری خدمتگزار از هزاران سال پیش وجود داشته است. لیکن با ظهور سازمان ها و رواج روش های سنتی و استبدادی رهبری در آن ها، پژوهشگران در تکاپوی یافتن روشی نوین برای رهبری در سازمان های جدید افتادند. به تعبیر لوب (۱۹۹۹) یک رهبری جدید مورد نیاز است: رهبری که مُدگرا و ناپایدار نباشد، رهبری که ریشه در آموزه های اخلاقی و معنوی داشته باشد، رهبری که مبتنی بر این دلیل کار می‌کند که افراد نیاز دارند به اینکه چگونه با آن ها رفتار شود، چگونه انگیزش پیدا کرده و رهبری شوند. از این رو، برخی از خلّاق ترین متفکران معاصر در حال نگارش و سخن گفتن در رابطه با رهبری خدمتگزار هستند که به عنوان یک پارادایم رهبری برای قرن بیست و یکم در حال ظهور است (اسپیرز[۳]، ۲۰۱۰؛ ۲۶).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:28:00 ب.ظ ]




 

    1. -Guilford ↑

 

    1. -Amabile ↑

 

    1. -Renzuli ↑

 

    1. -Sterenberg ↑

 

    1. -emotional creativity ↑

 

    1. -Fochus&Kumar&Porter ↑

 

    1. -Averill ↑

 

    1. -novelty ↑

 

    1. effetiveness ↑

 

    1. authentiveness ↑

 

    1. -Thomas-Knowles ↑

 

    1. -preparedness ↑

 

    1. – Sterenberg&Kaufman ↑

 

    1. Colins&Amabile ↑

 

    1. -psychological empowerment ↑

 

    1. -Smith ↑

 

    1. -Spreitzer&Doneson ↑

 

    1. -Thomas&Velthouse ↑

 

    1. -competence ↑

 

    1. -autonomy ↑

 

    1. -Pajares ↑

 

    1. -Fuchs ↑

 

    1. -Holt ↑

 

    1. -Long ↑

 

    1. – Gumusluoglu&Ilsev ↑

 

    1. -Dickerson ↑

 

    1. -Chunger&Kanungo ↑

 

    1. -Whetten&Cameron ↑

 

    1. -Singh&Sarkar ↑

 

    1. -Smith&Word&Finke ↑

 

    1. -Wang&Ahmad ↑

 

    1. -Avolio ↑

 

    1. -Runco&Albert ↑

 

    1. -Craft ↑

 

    1. -Van tassel- Baska ↑

 

    1. -Gibson& Folley& Park ↑

 

    1. -Reilly ↑

 

    1. -Kaufman&plucker&Baer ↑

 

    1. -Weisberg ↑

 

    1. -Roskos& Ewolsen ↑

 

    1. -Goertzel ↑

 

    1. -Albert&Runco ↑

 

    1. -Wallas ↑

 

    1. -Zittoun ↑

 

    1. -Cole ↑

 

    1. -Litten& Mill ↑

 

    1. -Connery ↑

 

    1. -Herrington ↑

 

    1. -evolutionary approch ↑

 

    1. -Dean kith simonton ↑

 

    1. -equal-Odds rule ↑

 

    1. -Grauber ↑

 

    1. -Smith ↑

 

    1. -process oriented ↑

 

    1. Product oriented ↑

 

    1. -person oriented ↑

 

    1. -Plesk ↑

 

    1. -Fritz ↑

 

    1. -Hennessey ↑

 

    1. -incubation ↑

 

    1. -illumination ↑

 

    1. verification ↑

 

    1. -Ivcevic&Bracket&Mayer ↑

 

    1. -Lopez ↑

 

    1. -Snyder ↑

 

    1. -Hsen- Hsing Ma ↑

 

    1. -Strongman ↑

 

    1. -Gatbezahi ↑

 

    1. -Sweeney ↑

 

    1. -Carlson ↑

 

    1. -Bartunek&spreitzer ↑

 

    1. -Chunger&Kanungo ↑

 

    1. -Mishra ↑

 

    1. -Bandura ↑

 

    1. -Thomas ↑

 

    1. -Build ↑

 

    1. -self-determination ↑

 

    1. -Beiginia ↑

 

    1. -stimulus ↑

 

    1. -organism ↑

 

    1. -behavior ↑

 

    1. -consequence ↑

 

    1. -Tymon ↑

 

    1. -self-fulfilling prophecies ↑

 

    1. -global assessments ↑

 

    1. -interpretive styles ↑

 

    1. -self-enhancing cycles ↑

 

    1. -self-debilitating ↑

 

    1. -Beghetto ↑

 

    1. -Kazbelt&Beghetto&Runco ↑

 

    1. -lizarraga&Baquedano&Closas ↑

 

    1. -Li ↑

 

    1. -Do&Kun&Seong ↑

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:41:00 ب.ظ ]